مواقف| ۲۹
۴ـ تا فرصت داريد، از طواف و نماز در مسجدالحرام و تلاوت قرآن، غفلت ننمایید چه بسا در مدّت فاصلهی بين عمره و حجّ يا بعد از فراغت از اعمال حجّ، چند شب و روزى در مكّهی معظّمه و در مجاورت خانهی خدا، توفيق تشرّف داريم. اين ايّام و ليالى، از نظر موقعيّت براى تحصيل سعادت اُخروى و ذخيره نمودن بهرههاى بىپايان معنوى، فرصت فوقالعاده گرانقدر و عزيزى است كه در تمام مدّت عمر انسان، نظير و مانندى براى آن تصوّر نمىشود و به دست آوردن آن، براى هر كسى به اين سهولت و آسانى ميسّر نمىگردد.
اگر چه شيطان اغواگر براى واداشتن انسان به بطالت و غفلت به فكرش مىآورد كه ديدى امسال به چه آسانى آمدى و در ظرف سه ساعت، از تهران به مکّه رسیدی. وسايل آماده است و هر سال هم كه بخواهى برايت ميسّر است. باز هم خواهى آمد و مكرّراً موفّق خواهى گشت و به بقيّهی اعمال مستحبّه از عمرهی مفرده و طواف و نماز و ديگر كارها، در سالهاى بعد، انشاءالله خواهى رسيد.
با این وسوسهها، آدمى را در امر عبادت و بهرهبردارى از فرصت عزیر و زودگذر، سست و بىحال میسازد و از آن طرف، زرق و برق حُطام دنیایی و اجناس خوش آب و رنگ سوغاتى را مقابل چشم حضرت «خیرالحاجّ» مىآورد و دلش را مىربايد، قيافههاى محبوب زن و فرزند و خويشان و دوستان را در نظرش جلوه مىدهد و توقّعات و خواستههاى آنها را به صورت طومارى پيش چشمش مىگشايد و بالاخره او را از مسجدالحرام و مطاف كعبه به بازار و خيابان مىكشاند و بر گرد مغازهی هر عروسكساز و قماشفروشى به «سعى (و طواف!)» وا مىدارد.
آن ساعت بسيار عزيز و گرانمايه را كه هر دقيقه و ثانيهاش براى انسانهاى بصير و بينا، بيش از دنيا و مافيها، ارزش دارد و ديگر تا آخر عمر هم به دستش نخواهد رسيد، در ميان مغازهها و هتلهاى مكّه و مدينه و جدّه، قسمتى براى خريد اشياء و قسمتى هم براى خواب و تفريح و غذا تلف مىكند و به وطن برمىگردد. «و ذلك هوالخسران المبين».
بنابراین، بسيار توجّه و تنبّه لازم است كه اين سرمايهی نفيس و فرصت عزيز از دست نرود. آدمى پيوسته، به خود تلقين نماید كه اينجا، مكّه است و بيتاللهالحرام، بازار آخرت است و ميدان فعّاليّت و توشهبردارى براى قيامت كبرى.
كَلّا اِذا دُكَّتِ الاَرْضُ دَكَّاً دَكَّاً * وَ جاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفَّاً صَفَّاً * وَ جيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الاِنْسانُ وَ اَنّى لَهُ الذِّكْرى * يَقُولُ يا لَيْتَني قَدَّمْتُ لِحَياتي.[1]
زنهار! چون زمین، کوبیده شود؛ کوفتنی سخت و فرمان پروردگارت بیاید و فرشتگان، صف در صف بایستند و در آن روز، جهنّم آورده شود، در آن روز، انسان پند پذیرد [به خود آید] و برای او، چه جای پندپذیری است! میگوید ای کاش برای زندگیام پیش فرستاده بودم.
حق تعالی خلق را گوید به حشر / ارمغان کو از برای روز نشر
جئتمونا و فرادی بینوا / هم بدان سان که خلقناکم کذا
هین چه آوردید دستآویز را / ارمغان روز رستاخیز را
یا امید بازگشتنتان نبود / وعدهی امروز باطلتان نمود
اَفَحَسِبْتُمْ اَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ اَنَّكُمْ اِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ.[2]
آیا چنين پنداشتهايد كه ما شما را به عبث آفريدهايم و شما به سوى ما، برگردانده نمىشويد؟!
اندكى صرفه بكن از خواب و خور / ارمغان بهر ملاقاتش ببر
شو قَلیلَ النَّوْم مِمّا یَهْجَعُونَ / باش در اَسْحار از یَسْتَغْفِرُون
كانُوا قَليلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ وَ بِالاَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ.[3]
[بهشتيان در دنيا] پيوسته چنين بودند كه اندكى از شب را مىخوابيدند و سحرگاهان به استغفار مىپرداختند.
آری! خواب و خوراك زايد بر مقدار حاجت و گردش بازار و خيابان و خريد عروسك و اسباببازى بچّهها و پارچههاى سرخ و سبز خانمها و... اين همه را بگذار تا وقت دیگر. اين كارها در ساير شهرها و در همهی وقتها چه بسا آسانتر و ارزانتر از اينجا هم براى ما ميسّر باشد و اگر هم نشد، زيانى نكردهايم.
امّا آنچه در هيچ نقطهی دنيا و هيچ روز و شبى از روزها و شبها به هيچ قيمتى براى انسان ميسّر نمىشود و تهىدستى از آن، زيان و خسران اسفانگيز به بار مىآورد؛ طواف كعبه و استلام حجرالاسود است. التزام به مستجار و نماز در مقام ابراهيم و حجر اسماعيل(ع) است.
عَنِ النَّبِيّ(ص) اَنَّهُ قالَ: اِستَكْثِرُوا مِنَ الطَّوافِ فَاِنَّهُ اَقَلُّ شَيْءٍ يُوْجَدُ في صَحائِفِكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ و عَنْهُ(ص) قالَ: اِنَّ اللهَ يُباهي بِالطّائِفينَ.[4]
از نبىّ اكرم(ص) است كه فرمود: زياد طواف كنيد زيرا كمتر چيزى كه [از اعمال عبادى] در روز قيامت، در نامههاى [اعمال] شما يافت مىشود، طواف است. [يعنى توفيق طواف به زودى و آسانى نصيب كسى نمىشود. حال كه شده است، حدّاكثر استفاده را بنمایید و طواف بسيار انجام بدهيد].
و هم از آن حضرت است كه فرمود: خدا به طوافكنندگان مباهات مىكند.
فقهالرّضا(ع) يُسْتَحَبُّ اَنْ يَطُوفَ الرَّجُلُ مَقامَهُ بِمَكَّةَ بِعَدَدِ السَّنَةِ ثَلاثَمِأةً وَ سِتّينَ اُسْبُوعاً عَدَدَ اَیّامِ السَّنَةِ فَاِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَاَكْثِرْ مِنَ الطَّوافِ ما اَقَمْتَ بِمَكَّةَ.[5]
نقل از فقهالرّضا(ع) است كه مستحبّ است مادام كه مرد، اقامت در مكّه دارد به عدد روزهاى سال، سیصد و شصت طواف انجام دهد و اگر نتوانستى پس سیصد و شصت شوط [هر هفت شوط يك طواف است] و اگر نتوانستى تا در مكّه هستى، طواف زياد انجام بده.
فضیلت نماز در مسجدالحرام
عَنْ اَبِی الْحَسَنِ الرّضا عَنْ آبائِه(ع) قالَ: قال، مُحَمَّدُ بنُ عَلیّالْباقِرِ(ع): صَلوةٌ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرام اَفْضَلَ مِنْ مِاَةِ اَلْفَ صَلوةٍ في غَيْرِه مِنَ الْمَساجِدِ.[6]
امام رضا(ع) از پدران بزرگوارش تا امام باقر(ع) فرمود: يك نماز در مسجدالحرام، افضل از صد هزار نماز در مساجد ديگر است.
ثواب ختم قرآن در مکّه
عن ابی جعفر(ع) قال: مَنْ خَتَمَ الْقُرآنَ بِمَكَّةَ مِنْ جُمُعَةٍ اِلی جُمُعَةٍ وَ اَقَلَّ مِنْ ذلِكَ وَ اَكْثَرَ وَ خَتَمَهُ في يَوْمِ الْجُمُعَةِ كَتَبَ اللهُ لَهُ مِنَ الاَجْرِ وَالْحَسَناتِ مِنْ اَوَّلِ جُمُعَةٍ كانَتْ فِي الْدُّنْيا اِلی آخِرِ جُمُعَةٍ تَكُونُ فِيها وَ اِنْ خَتَمَهُ فِي سائِرِ الاَيّامِ فَكَذلِكَ.[7]
هر کس در مكّه، ختم قرآن كند در ظرف يك هفته يا كمتر و يا بيشتر و روز ختمش را روز جمعه قرار دهد، خدا به قدر حسنات از اوّلين جمعهاى كه در دنيا بوده تا آخرين جمعهاى كه خواهد بود براى او اجر و ثواب مىنويسد و اگر در ساير روزها نيز ختم كند، چنين اجرى براى او نوشته خواهد شد.
به نيابت از رسول خدا(ص) و ائمّهی هدى(ع) آنچه مىتوانيد طواف كنيد
موسی بن قاسم مىگويد: خدمت امام جواد(ع) عرض كردم: من اراده نمودم به نيابت از شما و پدر شما طواف انجام بدهم، كسى گفت: طواف از طرف اوصيا جايز نمیباشد. امام فرمود: جايز است و آنچه مىتوانى طواف كن، «بَلْ طُفْ ما اَمْكَنَكَ فَاِنَّ ذلِكَ جايِزٌ».
سه سال بعد از اين جريان، بار دگر خدمت امام رسیده و گفتم: من با اذن قبلى كه از شما داشتم آنچه خدا خواسته بود از طرف شما و پدر بزرگوارتان طواف انجام دادم؛ بعد فكرى به خاطرم گذشت و به آن عمل كردم. امام(ع) فرمود: آن چه بود؟ گفتم: يك روز از طرف رسول خدا(ص) طواف كردم. حضرت سه مرتبه فرمود: «صَلَّى اللهُ عَلى رَسُولِ الله». روز دوّم از طرف اميرالمؤمنين(ع) طواف نمودم. روز سوّم از طرف امام حسن(ع)، روز چهارم از طرف امام حسين(ع)، روز پنجم از طرف امام زينالعابدين(ع)، روز ششم از طرف امام باقر(ع)، روز هفتم از طرف امام صادق(ع)، روز هشتم از طرف امام كاظم(ع)، روز نهم از طرف پدر بزرگوار شما علىّ بن موسىالرّضا(ع) و روز دهم از طرف شما اى آقاى من! «وَ هؤُلاءِ الَّذينَ اَدينُ اللهَ بِوِلايَتِهِمْ» و اين بزرگواران، همانها هستند كه به سبب ولايتشان، متديّن به دين خدا گشتهام.
قال: اِذَنْ وَ اللهِ تَدينُ بِالدّينِ الَّذي لا يُقْبَلُ مِنَ الْعِبادِ غَيْرُه.
فرمود: در اين صورت به خدا قسم، متديّن به دينى هستى كه از بندگان، جز آن پذيرفته نخواهد شد.
گفتم: چه بسا از طرف مادرت فاطمه(س) طواف كردهام.
فَقالَ: اسْتَكْثِرْ مِنْ هذا فَاِنَّهُ اَفْضَلُ ما اَنْتَ عامِلُهُ اِنْ شاءَ اللهُ.[8]
فرمود: از اين قبيل طواف، بسيار بجا آور كه اين عمل، افضل اعمالى است كه بجا آوردهاى؛ انشاءالله.
تذکّر
فتوای آقايان فقها بر اين است كه نيابت در طواف از طرف كسى كه زنده و حاضر در مكّه است و عذرى از انجام طواف ندارد، مشروع و صحيح نيست.[9] بنابراين، نيابت در طواف از طرف وجود اقدس امام عصر(عج) كه خود حضرتش در موسم حجّ، حاضر در مكّهاند، صحيح نمیباشد مگر اين كه از طريق اهداى ثواب انجام شود. يعنى طواف مستحبّى بجا آورده و ثواب آن را به حضرت امام مهدی موعود(ع) اهدا نماییم؛ و همچنين نسبت به اشخاصى كه زنده و حاضر در مكّهاند و غير معذورند، از اين راه مىشود ثواب طواف مستحبّى را به آنها هديه نمود.[10]
از عمرهی مفرده هم غفلت ننمایید
از فرصت توقّف در مكّه باید استفادهی بیشتری نمود و علاوه بر طواف و نماز و تلاوت قرآن، به انجام «عمرهی مفرده» هم باید پرداخت که در لسان روایت، تعبیر به «حجّ اصغر» شده است:
عَنْ اِبْنِ اُذَیْنَه، کَتَبْتُ اِلی اَبی عبدالله(ع) بِمَسائِلَ بَعْضُها مَعَ ابْن بُکَیْر وَ بَعْضُها مَعَ اَبی الْعَبّاس فَجاءَ الْجَوابُ بِاِمْلائِةِ، سَاَلْتُهُ عَنْ قُوْلِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ للهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَيْهِ سَبيلاً[11] یَعْنی بِهِ الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ جَمیعاً لِاَنَّهُما مَفْروضانِ وَ سَالْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ وَ اَتِمُّوا الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةَ للهِ[12] قالَ: یَعْنی بِتَمامِهِما اَدائَهُما وَ اتِّقاءَ ما یَتَّقِی الْمُحْرِمُ فیهِما وَ سَاَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ اَلْحَجُّ الاَكْبَرِ[13] ما یَعْنی بِالْحَجِّ الاَكْبَرِ فقال: اَلْحَجُّ الاَكْبَرُ اَلْوُقُوفُ بِعَرَفَةِ وَ رَمْیُ الْجِمارِ وَ الْحَجُّ الاَصْغَرُ اَلْعُمْرَةُ.[14]
ابن اذینه میگوید: مسائلی خدمت امام صادق(ع) نوشتم؛ بعضی را با ابن بکیر و بعض دیگر را با ابیالعبّاس. جواب به املاء حضرت آمد. سؤال کرده بودم راجع به آیهی «و لله علی النّاس حجّالبیت من استطاع الیه سبیلاً». مرقوم فرموده بودند: مقصود در آیه، حجّ و عمره است با هم زیرا هر دو واجب میباشند و سؤال کرده بودم از آیهی «و اتمّوا الحجّ و العمرةلله». فرموده بودند: مقصود از تمام نمودن حجّ و عمره، انجام دادن آنهاست و پرهیز نمودن از هرچه که «محرم» پرهیز از آن مینماید، در هر دو آنها و سؤال کرده بودم از آیهی «الحجّ الاکبر» که مقصود از حجّ اکبر چیست؟فرمودند: حجّ اکبر، وقوف در عرفه است و رمی جمرات، و حجّ اصغر، عمره است.
تذکّر
مسألهی لزوم و عدم لزوم فاصلهی بین دو عمره، مورد اختلاف میان آقایان فقهای عظام میباشد، بعضی یک ماه و بعضی ده روز لازم میدانند و برخی هم فتوا به عدم لزوم فاصله دادهاند و معالوصف، همگی در این متّفقند که در صورت عدم فاصله، اگرچه به کمتر از ده روز باشد، انجام عمره به قصد رجاء (یعنی به امید مطلوبیّت در نزد خدا) جایز است.[15]
بنابراین، میتوانیم هر روز هم «رجاء» عمرههای متعدّد بجا بیاوریم و انبیاء و اولیاء و شهدا و صدّیقین و والدین و همسر و فرزندان و خویشاوندان و همسایگان و سایر مؤمنین و مؤمنات را چه به عنوان نیابت و چه از طریق اهدای ثواب، شریک در اجر خود گردانیم که در این صورت ثواب ما مضاعف خواهد شد:
اِبْنِ عَمّار قال: قُلْتُ لِاَبي عبدالله(ع): اِنَّ اَبی قَدْ حَجَّ وَ والِدَتي قَدْ حَجَّتْ وَ اِنَّ اَخَوَيَّ قَدْ حَجَّا وَ قَدْ اَرَدْتُ اَنْ اُدْخِلَهُمْ في حَجَّتي كَاَنّي قَدْ اَحْبَبْتُ اَنْ يَكُونُوا مَعي فَقالَ: اجْعَلْهُمْ مَعَكَ فَاِنَّ اللهَ تَعالی جاعِلٌ لَهُمْ حَجّاً وَ لَكَ حَجّاً وَ لَكَ اَجْراً بِصِلَتِكَ اِيّاهُم وَ قالَ(ع): يَدْخُلُ عَلَى الْمَيِّتِ فى قَبْرِهِ الصَّلوةُ وَ الصِّوْمُ وَ الْحَجُّ وَ الصَّدَقَةُ وَ الْعِتْقُ.[16]
ابن عمّار میگوید: خدمت امام صادق(ع) عرض کردم: پدر و مادر و برادرانم، حجّ بجا آوردهاند ولی من میخواهم در این حجّی که انجام میدهم آنها را داخل نموده و شریک در اجر خود قرار دهم [البتّه در حجّ مستحبّی]. حضرت فرمود: قرار بده آنها را با خودت که خدا حجّی برای آنها قرار میدهد و حجّی برای تو و اجر دیگری به تو میدهد به خاطر صلهای که نسبت به آنها انجام دادهای.
كيفيّت عمرهی مفرده، همان كيفيّت عمرهی تمتّع است كه قبل از حجّ تمتّع انجام مىشود، با اين تفاوت كه در عمرهی تمتّع، طواف نساء واجب نيست و سر تراشيدن حرام است و تقصير، متعيّن است. ولى در عمرهی مفرده، «طواف نساء» با نماز آن واجب است و سر تراشيدن، جايز است. يعنى شخص معتمر به عمرهی مفرده، مخيّر است بين آنكه سر بتراشد و يا مو و ناخن كوتاه نماید.
ترتیب اعمال عمره و حجّ، بصورت رمز
حرف رمز منظومى در ترتيب اعمال عمره و حجّ از مرحوم شيخ بهايى(رضوان الله عليه) نقل شده است كه از نظر تسهیل ضبط، خالى از فايده نمیباشد:
اَطَرَّسْتَ لِلْعُمْرَةِ اجْعَلْ نَهَجْ / اَوَوْ اَرْنَحَطْ رَسَّ طَرْمَرْ لِحَجّ[17]
یعنی حروف «اَطَرَّسْتَ» را برنامهی «عمره» قرار بده و حروف «اَوَوْ ارْنَحَطْ رَسَّ طَرْمَرْ» را هم، برنامهی «حجّ» خود بدان.
«اَطَرَّسْتَ» اشاره به اعمال پنجگانهی «عمره» است به اين شرح:
ا: اشاره به «احرام» است.
ط: طواف عمره.
ر: ركعتين (دو ركعت نماز طواف).
س: سعى بين صفا و مروه.
ت: تقصير (كوتاه كردن مو و ناخن).
«اَوَوْ اَرْنَحَطْ رَسَّ طَرْمَرْ» اشاره به اعمال چهارده گانهی «حجّ» است به اين شرح:
ا: اشاره به «احرام» است.
و: وقوف در عرفات.
و: وقوف در مشعرالحرام.
ا: افاضه (كوچ كردن) از مشعر به منى.
ر: رَمْى جَمْرَهی عَقَبه (سنگ زدن به يكى از ستونهاى سنگى در منى) در روز عيد.
ن: اشاره به نحر شتر يا ذبح گوسفند و گاو (قربانى در منى).
ح: حلق يا تقصير (سر تراشيدن يا كوتاه كردن مو و ناخن در منى).
ط: طواف حجّ.
ر: ركعتين (دو ركعت نماز طواف حجّ).
س: سعى بين صفا و مروه.
ط: طواف نساء.
ر: ركعتين (دو ركعت نماز طواف نساء).
م: مبيت در منى (ماندن شبهاى يازدهم و دوازدهم ذيحجّه در منى).
ر: رمى جمرات ثلاث (سنگ زدن به ستونهاى سهگانه؛ روزهاى ۱۱ و ۱۲).
خودآزمایی
1- به چه دلیل باید بسيار توجّه داشت، فرصت چند شب و روزى که توفيق تشرّف در مكّهی معظّمه و در مجاورت خانهی خدا داريم، از دست نرود؟
2- چرا نبىّ اكرم(ص) فرمودند: «زياد طواف كنيد»؟
3- آیا نيابت در طواف از طرف وجود اقدس امام عصر(عج)، صحيح میباشد؟ توضیح دهید.
پینوشتها
1 سورهی فجر، آیات ۲۱ تا ۲۴.
2 سورهی مؤمنون، آیهی ۱۱۵.
3 سورهی ذاریات، آیات ۱۷ و ۱۸.
4 مستدرك، جلد ٢، صفحهی ١۴٧.
5 مستدرك، جلد ٢، صفحهی ١۴٧.
6 ثوابالاعمال، صفحهی ۴٩.
7 همان، صفحهی ۱۵۰.
8 وافى، جلد ٢، طبع اسلاميه، صفحهی ۵٧، بابالتبرّع بالحجّ.
9 العروةالوثقى، طبع آخوندى، صفحهی ۵٠٣، مسألهی ١۶.
10 همان، صفحهی ۵٠۵، مسألهی ۱۲.
11 سورهی آل عمران، آیهی ۹۷.
12 سورهی بقره، آیهی ۱۹۶.
13 سورهی توبه، آیهی ۳.
14 وافى، جلد ٢، کتاب الحجّ، صفحهی ۴۷، باب ۱۷.
15 به مناسک حجّ آقایان فقها مراجعه فرمایید. مسأله در العروةالوثقى نیز آمده است، صفحهی ۵۰۵.
16 وافى، جلد ٢، کتاب الحجّ، صفحهی ۵۷، بابالتبرّع بالحجّ.
17 از حاشيهی شرحاللّمعه نقل شد.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی